علیرضا صدر ثقة الاسلامی متولد ۱۳۵۳ معادل ۱۹۷۴ هست. این پازلها و وبلاگها را بخوانید متوجه میشوید چگونه جوانی وی از دست رفته بدون اینکه از زندگی لذت برده باشد و همواره مورد هجمه عوامل حکومت اسلامی و جنگ روانی و جنگ فرهنگها و مافیا و شرخران و لاتها و اوباش بوده و هست.

۱۴۰۳ آبان ۳, پنجشنبه

نکته مهم درباره این وبلاگ

 توجه کنید که این گزارش بر اساس اظهارات علیرضا صدر ثقة الاسلامی نوشته شده است. به گفته وی، ایشان به سازمان ملل و حقوق بشر و اپوزیسیون و بسیاری افراد این وقایع را در قالب ایمیل و گفتگو و درد دل ، اظهار کرده است و ما در این وبلاگ اظهارات وی را منعکس کرده ایم.

توجه کنید مشکل ایشان فقط مشکل خودش نیست و مشکل هزاران یا میلیون ها نفر از مردم ایران است. و این اهمیت مطالب این وبلاگ را مشخص میکند.

دیده شد که  از سوی عوامل خودسر و غیر خودسر امنیتی و از سوی لاتها اراذل و اوباش ، ایشان دچار مشکلات فراوان شده است و ما راه حل دیدیم که اظهارات ایشان را در وبلاگ منعکس کنیم شاید فعالان محقق حقوق بشر و اپوزیسیون یا از داخل خود حکومت کنونی یا هر فرد آزاده دیگری به فکر دفع شر از ایشان و سایر مردم که شبیه ایشان دچار مشکل شده اند باشند.

متاسفانه در کشور ایران وقتی افرادی گرفتار عوامل خودسر و غیر خودسر حکومتی میشوند یا گرفتار مافیا میشوند، سازمانهای حقوق بشری از دادن وکیل جهت مشاوره خودداری میکنند یا فقدان وکیل هستند و همچنین محققین و سازمانهای حقوق بشری و فعالان اجتماعی از اخبار دقیق و جزئی از نحوه خدعه علیه مردم و آزار دادن مردم بی خبرند.

اظهارات علیرضا صدرثقة الاسلامی در این وبلاگ آورده شده تا هم حقوق بشری ها به فکر کمک به ایشان باشند و هم اگر سازمانهای جاسوسی خارجی بر اثر توطئه ها خیال کرده اند ایشان عنصر نامطلوب و خطرناک است و در نتیجه وسایل مدرن جاسوسی علیه ایشان به لاتها و اوباش داده اند این وسایل جاسوسی را از کار بی اندازند.

چون از کمک وکلای حقوق بشری و محققین علوم انسانی و همیاری و همکاری مردمی خبری نیست نیست امثال این افراد روز به روز در باتلاق خدعه و ظلم و ستم مافیا و عوامل خودسر غرق و دچار حق خوری و حق کشی و ظلم و ستم، میشوند.

خواهشمندیم سازمانهای حقوق بشری و محققین علوم انسانی جهت اصلاح جامعه و جهت کمک به این افراد وکلا و محقیقنی را انتخاب کنند تا بشیوه سازمان یافته و علمی و ساختارمند مشکلات مردم بررسی و حل شود.

مشکلات مطرح شده در این وبلاگ جنایات بسیار سازمان یافته و برنامه ریزی شده علیه تعداد بسیار زیادی از مردم ایران و تقریبا علیه 100 در 100 مردم ایران است و باید بررسی شود.

۱۴۰۳ مهر ۳۰, دوشنبه

شکنجه روحی با پخش صدا و فضولی در زندگی شخصی و خانوادگی

شکنجه گران روحی از سال 1382 تاکنون دایم از روش های پخش صدا و فضولی در اعمال و افکار سواستفاده می کنند به این نحو که پس از مشاهده دوربین های مخفی یا پس از شنیدن استراق سمع ها از اسپیکر مخفی های درون سقف و دیوار یا با فریاد زدن از محل استقرارشان یا با صحبت کردن در ایمپلنتهای شنوایی کاشته شده درون گوش من و گوش سایر تارگتها جنگ روانی شبانه روزی و 24 ساعته می کنند که استفاده از تکنولوژی است جهت دیوانه جلوه دادن انسان عاقل و این حتی به دیوانه شدن میتواند بی انجامد.

از سال 1382 با پخش دایمی صدا و فضولی دایمی ، زندگی من را سیاه کرده اند و اخلال ایجاد کرده اند. 20 سال زندان معمولی نمیتواند اینقدر تاثیر شکنجه روحی داشته باشد.

همه نامبرده ها در وبلاگها و کانالها با پحش صدا در شکنجه ها شرکت می کنند ولی از سال 1382 تا کنون این جنایتکاران را که نام می برم بیشترین آزار را داشته و دارند:

همگی مرد و مذکر :برادران ابوالقاسمی کنی و امیر الله قلی و تورج رام و محمدصادق اسدی رازی و حمید کارگر پیر و امیروارسته حیدری و محمدمهدی نیکونژاد شیرازی و حمید اخوان و مجید داودی و پارسا داودی و حمید بدری اغول بیک و قدیری و محسن خلیفه بنی روانی و فرهاد مختاری کرچگانی و رستمعلی رستمی.
افراد نامبرده چندین برابر افرادی که نام نبرده ام مرتکب این شکنجه روحی میشوند.

روش های اجرای سیاست ضد نویسنده و ضد دگر اندیش ، توسط حکومت جمهوری اسلامی ایران که حداقل در ۲۵ سال گذشته که همگی روی من اجرا شده است

روش های اجرای سیاست ضد نویسنده و ضد دگر اندیش ، توسط حکومت جمهوری اسلامی ایران که حداقل در ۲۵ سال گذشته که همگی روی من اجرا شده است:

۱- سکونت دادن لاتها و شکنجه گران پیمانکار وزارت جاسوسی و سپاه در مجتمع آپارتمانی تارگتها و قربانی ها. به این ترتیب ساختمان زندگی من محل شکنجه و بازجویی علیه هزاران نفر بیگناه شده  یا به اصطلاح خانه امن شده است.

۲- در بعضی روزها یا ساعات اسرا و سایر مردم شکنجه روحی یا جسمی یا مقتول میشوند و عکس تارگت به عنوان آمر و اسم تارگت روی شکنجه کننده ها گذاشته میشود. هدف منفور کردن تارگت است.

۳-در بعضی روزها و ساعات ، مردم را جمع و با وسایل جاسوسی خانه و حریم خصوصی تارگت نمایش داده میشود جهت باز کردن روی مردم بها تارگت.

۴- در بعضی ساعات عربده می کشند و نویسنده مقاله را تهدید می کنند یا به خانواده و فامیلش توهین می کنند. اینجانب نیز در پاسخ فریاد میزنم و پاسخشان را میدهم.

۵- اعزام تروریست و لات و اوباش با مقاله های شخص تارگت در لباس پناهنده یا فراری کاذب.

۶-کار ندادن یا اخلال در کار و شغل تارگت.

۷- اخلال در روابط عشفی و جنسی و آزار طرف های مقابل تارگت.

۸- نفوذ در بین دوستان و تشویق به اذیت تارگت.

۹- در بعضی مواقع لاتها و اوباش که تارگت را شکنجه روحی می دهند به دیگران خود را رفیق و دوست قدیمی تارگت معرفی می کنند.

۱۰- ترسانیدن فامیل های تارگت و تهدید و تطمیع آنها، جهت همکاری با امنیتی ها و جاسوسان و اعزام پناهنده تقلبی و تروریست به خارج.

۱۱- استخدام یا سازماندهی لاتهای محله یا محله ها جهت این کارها که گفته شد.

۱۲- اخلال در پزشکی و سلامت و درمان.

۱۳- جلوه دادن اینکه همه اینها خیالات و بیماری روانی است.

۱۴- تبلیغ توسط فامیلی که فریب خورده و عوامل حکومتی، مبنی بر اینکه مقاله ها را کس دیگر نوشته است، نه تارگت و قربانی.

۱۵- لاتها و اوباش و اتوکشیده ها و ادیب های نفوذی و عوامل شکنجه گر روحی و جسمی در نقش دوست و حامی اقدام به ضداطلاعات و تخریب و بیراهه بردن می کنند.

۱۶- انواع ایذا و اذیت، فرضا شرط بندی بین لاتها و پلیس و امنیتی ها مبنی بر اینکه تارگت یا قربانی در روابط فردی یا اجتماعی یا اقتصادی فلان کار را خواهد توانست بکند یا خیر. سپس انواع کارشکنی توسط آنها میشود. این نوع شرط بندی، بر عکس شرط بندی های معمول و حرام در اسلام ، جنایتکارانه و دگر آزارانه نیز هست.

۱۷- مردم عادی خیال می کنند حکومت پاسخ آزادیخواهان و مبارزان قلم بدست را فقط با مرگ و شکنجه جسمی میدهد و نمی دانند انواع شکنجه روحی و انواع خدعه جهت تخریب روانی  و انواع جنگ روانی و برنامه ریزی جهت نفوذ در اپوزیسیون را اجرا می کنند.

۱۸- تبلیغ می کنند که مبارزان دانشگاه و وبلاگ نویس به هدف پناهنده شدن مطلب مینویسند. در این راه حکومت اسلامی فامیلهای نویسنده ها را تهدید و لاتهای محله را تطمیع به همکاری و نفوذ می کند.

۱۹- عملیات مختلف جنایی و کلاهبرداری و ترور با شببه الصورتها و شبیه الصداها و عوضی بازی یعنی نامها و آدرس های جعلی و تقلبی با کمک پلیس و سپاه و اطلاعات و حراست و تلفنچی ها.

۲۰- دستکاری و اخلال در تلفنهای ثابت و همراه و اینترنت. پاسخگویی بجای تارگت و قربانی.

۲۱- پرونده سازی های جنایی بین المللی.

نویسنده گزارش:
علیرضا صدرثقةالاسلامی
به اپوزیسیون و سازمانهای حقوق بشر اطلاع رسانی کنید.
این شیوه علیه هزاران نویسنده گمنام انجام شده و میشود.

مطلب در دست تکمیل است....

خلاصه جنایات چهار باندی در 14819 تهران و سایر نقاط ایران.

خلاصه جنایات چهار باندی در 14819 تهران و سایر نقاط ایران.

آدرس محل جنایات: تهران بلوار فردوس خیابان ابراهیمی جنوبی برج افق اکباتان و پژوهشکده سوانح طبیعی  و تقریبا کل کوچه 19 و کوچه۱۹ پلاک۱۷ و سایر کوچه های خیابان های ابراهیمی و علی حسینی.

در 14819 تهران به رهبری و عاملیت دانشجویان دهه ۱۳۷۰ کاشان و لاتهای قدیمی محله و شکنجه گران ک۱۹پ۱۷ و یک گروه چهارم جنایات زیر طی سه دهه انجام شده است:

1_ از پاییز 1401 تا اردیبهشت 1402 در برج افق اکباتان و ک۱۹ روبرویش در پلاکهای 3 و 5 و 9 و 11 و  15 و 17 و 23 زنان مدعو و مستاجر به شعار مرگ بر دیکتاتور دعوت و اجبار میشدند سپس مضروب یا اسیر یا مقتول میشدند.

2_شکنجه گران ک۱۹پ۱۷ از بهار 1401 و حتی احتمالا سالهای قبل از سایتهای دوستیابی و صیغه دختر و زن دعوت سپس تجاوز و مضروب یا اسیر یا مقتول میکردند.

3_ عملیات افراد شبیه الصورت و شبیه الصدا از سال 1388 تا کنون. با اسامی جعلی و عوضی.

4_ من که علیرضا صدرثقةالاسلامی هستم. در دانشگاه کاشان مبارز لیبرال اومانیست بودم چهار باند فوق الذکر با ترساندن و فریب فامیل هایم با مجله ها و مقاله های من تروریست و اوباش به خارج و اپوزیسیون پناهنده کرده اند.

5_چهار باند مذکور افرادی را در محله ساکن که نام خواهرهایم لادن و ژاله و نام من با فامیلی های صدر و ثقة و اسلامی و صدرثقةالاسلامی رویشان گذاشته و انواع اذیت میکنند سپس همانها توسط اوباش ۴ باند مذکور مضروب و مقتول میشوند.

6_اعضا و اناث چهار باند مذکور نیز با عوضی بازی از اسم و فامیل ما سواستفاده می کنند. بخصوص خانواده های ابوالقاسمی کنی و رام و قدیری و داودی و بدری اغول بیک و ذوالفقاری.

7_از سال 2003میلادی پشت سر من دوربین مخفی و تروجان بوده مقالات انتقاد از اسلام و سیاسی من را دیدند که در حالت چرک نویس بوده، تلفن زده اند با خارجی ها و اپوزیسیون تماس گرفته اند، خودشان را جای من معرفی و تروریست و جنایتکار و نفوذی به خارج و اپوزیسیون فرستاده اند.

8_ سه دهه است تلفنهای موبایل و ثابت ما حالتی شبیه سانترال است و هرنوع دخالت و اذیت با کنترل و پاسحگویی تلفن های ما می کنند.

9_ساختمان ۱۶ واحدی ک۱۹پ۱۷ از سال ۱۳۸۶ تاکنون شکنجه خانه است و به اصطلاح خانه های امن است که تروریستها و شکنجه گران نقش زن و شوهر و کودک در قالب خانواده را بازی می کنند. و در ۸ واحد سهم سازنده شبانه روز ، اسیر شکنجه داده اند و میدهند و عکس من را به عنوان آمر شکنجه نشان قربانی ها و تارگت ها می دهند و شکنجه گرها خودشان را با اسم و فامیل من معرفی کرده و می کنند.

10_ به مجالس پارتی و تولد و عروسی حمله و من را آمر حمله معرفی کرده اند.

11_ انواع اذیت و‌ آزار که مجال نقل کردنش نیست.

12_ کلیه موارد فوق با خرید و فروش  املاک مصادره ای که حکومت خبر ندارد مصادره ای هستند و جنایت سر خرید و فروشش انجام میشود مرتبط هست. (شاید هم املاک غیرمصادره ای هم باشند)

13_کوچه پر است از خودروهایی که پارک کرده و صاحبش برنگشته است و خاک گرفته و پنچر شده اند.پلاکهایشان ولی تمیزتر از انتظار است. عکسشان در وبلاگ موجود است.

14_مستاجران و خریداران املاک محله عمدتا یا تارگتها و قربانیان چهارباند مذکور هستند یا همدست های آنان. این نفوذ چهار باند را در آژانسـ های املاک و خطوط تلفن موبایل را نشان میدهد.

15_ 4 باند مذکور ،جنایتکار علیه هزاران هزار بلاگر و  فعال اینترنتی و هنری و ورزشی و فرهنگی و سکسی هستند و آمرین یا عاملین نصب و بهره برداری وسایل جاسوسی از حریم خصوصی و کاری میلیونها ایرانی از صنوف مختلف اقتصادی و فرهنگی هستند.

16_فامیلهای مادری من حسام خارابی و شهرام خارابی و محمد اردوانی را تهدید و تطمیع کرده اند و مرتبط با 15 مورد قبلی از آنها سواستفاده می کنند.

اسامی خانواده های جنایتکار مذکور:
نیکونژاد شیرازی و امیر وارسته حیدری و اسدی رازی و مختاری کرچگانی و محمدباقر سلکی و دوستمحمد و حمید کارگر پیر و مجید امیری و مهدی هاشم آبادی سبزواری و محتشم مختار زاده و منصور محترمی و چندین دانشجوی دهه ۱۳۷۰ کاشان و قدیری و سلامی و ساریخانلو و حاجی زاده و خلیفه بنی روانی و خلیفه و حمید بدری اغولبیک و افتخاری و نگهداری و رزاقی و اخوان و حمید اخوان و داودی و مجید داودی و پارسا داوودی و زبرجدی و زبرجدی شهریار و غنی و فرشادی و رستمعلی رستمی و سیروس عزیزالهی و شهبازی و روح الله ذوالفقاری و برادران ابوالقاسمی کنی و شوهرخواهرشان ابوالفضل محمدی و برادران الله قلی یا الا قلی و تورج رام و شایسته فر و شایسته فرد و رضایی دشتی و ...صدها نفر در بسیج و سپاه و حراست.

ک۱۹پ۱۷ احتمالا افغانی و پاکستانی هستند ولی مدعی هستند ایرانی هستند.

۱۴۰۳ مهر ۲۷, جمعه

یکی از روش های آزار رسانیدن از درون آپارتمان خودشان

یکی از روش های آزار رسانیدن از درون آپارتمان خودشان


اوباش حکومتی در همسایگی ما رو در رو با خوش رویی سلام علیک می کنند ولی از داخل آپارتمانشان داد میزنند و تهدید می کنند. مثلا وقتی از پله ها از کنار واحدشان می گذرم یا وقتی مطلب مینویسم.
این نشان می دهد وسایل جاسوسی دارند.

اطلاعات تکمیلی

اطلاعات تکمیلی:

https://14819-tehran-iran.blogspot.com

https://mafia-of-iran.blogspot.com

https://spy-dust.blogspot.com

https://kashan-un.blogspot.com

https://14819-tehran-iran.blogspot.com/2024/03/sharkharan.blogspot.com-14819-iran.html

https://14819-tehran-iran.blogspot.com/2024/03/ferdos-tehran.blogspot.com-14819.html

https://14819-tehran-iran.blogspot.com/2024/03/poolshoo.blogspot.com.html  

https://p-harass.blogspot.com

استفاده از تکنولوژی برای دیوانه جلوه دادن آدم عاقل

 حمید کارگر پیر و محمدصادق اسدی رازی و امیر وارسته حیدری و فرهاد مختاری کرچگانی و محمدمهدی نیکونژاد شیرازی و تعدادی دیگر از دانشجویان در سال ۱۳۷۶ معادل 1997 عقیده داشتند که اگر یک تهاجم با وسایل جاسوسی بگونه ای صورت گیرد که اظهارات تارگت و قربانی را بشود پسیکوز یا سایکوز نظیر اسکیزوفرنی یا افسردگی یا وسواس یا مانیک جلوه داد تارگت هرگز از شر جاسوسان رهایی نخواهد یافت و عملیات علیه تارگت تا سالها با موفقیت ادامه خواهد یافت چون دادگاه و گزارش و شکایت به نفع مهاجمان خواهد شد.

ترکیب جاسوسی و شرارت و شرخری علیه تارگت برای آنان موفقیت و برای تارگت محکوم شدن به بیمار روانی به دنبال دارد.

هدفون ریز اجباری و ناخواسته در گوشم گذاشته بودند

هدفون ریز اجباری  و ناخواسته در گوش

فکر کنم ترم ۶ دانشگاه بود شاید هم ترم هفت دانشگاه، درست یادم نیست.
از تهران برگشته بودم و بلافاصله بعد از رسیدن از تهران در خوابگاه روی زمین نشستم روزنامه خواندم در این هنگام متوجه شدم حمید کارگر پیر که در گوش امیر حسنوند حرف میزند انگار من در گوشم میشنوم.

اتفاق خیلی عجیبی بود و من در آینه دیدم و به نزد بچه های مهندسی خوابگاه رفتم ولی آنها چیزی در گوش ندیدند.
قصد داشتم پزشک بروم که به دلایل نامعلوم نرفتم و حافظه ام از این موضوع پاک شد و هر چند ماه و چند سال که یادم می افتاد بلافاصله از ذهنم پاک میشد و من نتوانستم معما را بازگو و راه حل بخواهم.

کیفیت صدا مثل هدفون بود و مشخص بود قطعه ای نسبتا بزرگ در گوشم بود.
احتمال دارد همان شب که خواب بودم، از گوشم خارجش کرده بودند.
با من چه کرده بودند که موضوع به این عجیبی از ذهنم پاک و پیگیری نمی کردم.

کلاس هیپنوتیزم و سم شناسی برای دانشجویان هنر فرش

کلاس هیپنوتیزم و سم شناسی

یک قطعه دیگر پازل اینکه در ترم اول دانشگاه کاشان در پاییز ۱۹۹۷ در اتاق خوابگاه بودم که دانشجویان فرش همکلاسم برگشتند و داشتند درباره کلاس هیپنوتیزم و سم شناسی صحبت می کردند.

من با تعجب پرسیدم شما دانشجوی هنر هستید یا امنیت. فرهاد فیروزی بلافاصله با لحن شوخی گفت بگذار هیپنوتیزمت کنم و بعد اقدام به هیپنوتیزم کرد و با دست به پشت کله ام فشار آورد و من برای چند ساعت تا شب بیهوش بودم.

نکته اینکه بعدا به فکر تحقیق افتادم ولی دایم از یادم میرفت . (با من چکار کرده بودند که از یادم میرفت؟)

در طی چهار سال چندبار یاد موضوع افتادم ولی بلافاصله از یادم رفت.

بچه ها و فرهاد فیروزی بعد از هیپنوتیزم با من چه کرده بودند و چه تلقیناتی کرده بودند؟

دانشجویان ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ دانشگاه کاشان جاسوس و امنیتی هستند.

 دانشجویان ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ دانشگاه کاشان

گفته شده و محرز است که این دانشجویان برای ادارات جنگ روانی و جنگ فرهنگها کار و انواع یاری را به مافیای کشور بخصوص املاک انجام داده و میدهند.

همچنین گفته شده که عدهای از این دانشجویان فرزندان ساواکی ها و جاسوسان حکومت پهلوی بوده اند ولی صحت و سقم این مورد نامعلوم است.

سابقه طولانی در قربانی جاسوسی سمعی و بصری بودن

استراق سمع و بصر

بارها ماموران به من گفته اند که از ۳۰ الی ۴۰ سال قبل خانه ما و برخی اهالی محله با دوربین مخفی و استراق سمع کنترل میشود و دایم زنان و مردان پشت دوربین عوض شده اند بطوریکه هزاران مامور خانه ما را دیده اند و استراق سمع کرده اند.

کنترل تلفن های ما

 کنترل تلفن های ما


تلفن های ما چه ثابت و چه موبایل یا از گره یا از مرکز، حالت سانترال مانند کرده اند و در بسیاری موارد به جاهای مختلف زنگ میزنیم ولی مرد یا زنی با لهجه خاص و تکیه کلامهای خاص همه را پاسخ میدهد.

این نشان می دهد عملا ما تحت ظلم و ستم هستیم و ارتباطات ما نمی تپاتد صحیح باشد.

حدود ۱۴ تا ۲۰ سال پیش به قصد صحبت با حقوق بشری ها تلفن زدم ولی شخص غلط روی خط آمد و من با حقوق بشری های تقلبی صحبت کرده بود.

یا خدعه حکومت اسلامی یا خدعه مافیا

 یا خدعه حکومت اسلامی یا خدعه مافیا



در این حکومت با همه مبارزان و مخالفان یکسان برخورد نکرده و نمی کنند.
اینها من را دستگیر و زندانی و اعدام نکردند ولی بدون اینکه خودم بخواهم از من سواستفاده در جهت حفظ مافیا و حکومت کرده اند.
من که مجله انتقاد از حکومت و انتقاد از دین چاپ کردم و مقالات نوشتم اینها چند کار کردند:
۱- باهمکاری دانشجویان امنیتی و رانتخوار مقاله ها را به نفوذی ها نسبت داده به اپوزیسیون نفوذ و به خارج پناهنده تقلبی شدند.
۲- اراذل و اوباش در ساختمان ما اسکان داده شده اند و کم و بیش مزاحمت ایجاد می کنند.
۳- تلفن های ما حالت سانترال مانند تحت کنترل شده
۴-فعالیتهای اقتصادی ما محدود و تحت شعاع قرار داده شده.
۵- فامیلهای ما را ترساندن و هم تهدید و هم تطمیع کردند تا به نفع نفوذ و به نفع پناهنده تقلبی ها و علیه من اقدام کنند.
۶- ساختمان ما را شکنجه خانه کرده اند و در ساختمان و خارج ساختمان افرادی بیگناه را شکنجه داده اند و عکس من را به عنوان آمر نشان داده اند و شکنجه گرها خودشان را با اسم و فامیل من معرفی کرده اند.
۷-برخی اقوام پدری املاک مصادره ای دارند اینها طمع به ملک آنها کرده اند.

۸- فامیلهای مادری را وادار به فروش املاک مصادره ای و درصد گرفتن کرده اند

من به اداره اطلاعات و امنیت و جایی احضار نشده ام اما از سال ۱۳۸۰ تا به حال وقتی در خیابان هستم مثلا ویترین مغازه نگاه می کنم مردانی گاه مسلح نزدیک شده و با حالت به اصطلاح به درب بگو دیوار بشنود ، با هم حرف میزنند و دستورات و درخواستهایی مطرح کرده اند. از حرفهای آنها ۸ مورد فوق الذکر استنباط کرده ام.
البته ۸ مورد فوق از کارهای دیگر و نتایج حاصله دیگر نیز استنباط شده و حرفها نیز موید است.

من از سال ۱۳۸۲ با خارجی ها و اپوزیسیون به صورت ناشناس تماس و موارد نفوذ و خدعه حکومت را اطلاع داده ام و تا حدی تیرشان به سنگ خورده است.

ضدیت با زن دارند و طرفدار شکنجه و جنایت علیه زنان هستند.

این جنایتکاران که در این کانال ها و وبلاگها نامبرده شده اند، همگی اراذل و اوباش هستند و علاوه بر این، شاید نرآلفا و یا برعکسش، خواجه هستند ، ولی مدعی هستند توسط وزارت اطلاعات و سپاه و پلیس استخدام شده اند.

یکی از  خصوصیاتشان برگزاری جلسات ضد زن است و در این جلسات بلند بلند درباره زن آزاری، از قبیل کتک زدن و سوزاندن و سنگسار و محاکمه شخصی و نه حکومتی زنان و دختران، صحبت و تعریف و تمجید می کنند و به دفعات بیشمار و نامحدود در جلساتشان  و خارج زمان جلساتشان، صدای کتک خوردن و ضجه و ناله زن و دختر شنیده شده و میشود.

اسامی خانواده های جنایتکار مذکور:
برادران ابوالقاسمی کنی و شوهرخواهرشان ابوالفضل محمدی و برادران الله قلی یا الا قلی و تورج رام و شایسته فر و شایسته فرد و قدیری و سلامی و ساریخانلو و حاجی زاده و خلیفه بنی روانی و خلیفه و حمید بدری اغولبیک و افتخاری و نگهداری و رزاقی و اخوان و حمید اخوان و داودی و مجید داودی و پارسا داوودی و زبرجدی و زبرجدی شهریار و غنی و فرشادی و رستمعلی رستمی و سیروس عزیزالهی و شهبازی و روح الله ذوالفقاری و  رضایی دشتی و
نیکونژاد شیرازی و امیر وارسته حیدری و اسدی رازی و مختاری کرچگانی و محمدباقر سلکی و دوستمحمد و حمید کارگر پیر و مجید امیری و مهدی هاشم آبادی سبزواری و محتشم مختار زاده و منصور محترمی و چندین دانشجوی دهه ۱۳۷۰ کاشان  ...صدها نفر در بسیج و سپاه و حراست.

ک۱۹پ۱۷ احتمالا افغانی و پاکستانی هستند ولی مدعی هستند ایرانی هستند.

جنبش سبز - خیابان خوش و بلوار فردوس

 جنبش سبز - خیابان خوش و بلوار فردوس


در فاصله ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۹ ما ساکن یک خانه دربست در خیابان خوش شمالی نزدیک سازمان حج و اقاف شده بودیم ، تا خانه کلنگی ۵۰۰ متر زمین داشت خراب شود و ۱۶ واحد اپارتمان ساخته شود.
در جریان اعتراضات مردمی ۱۳۸۸ افراد سرکوبگری که یا خود نامبرده ها یا شبیه الصورت آنها بودند یعنی افتخاری و احمید اخوان و رستمعلی رستمی در خیابان خوش و اطراف حج و اوقاف مشاهده شده اند.
افتخاری ساکن واحد ۹ و اخوان واحد ۱۰ و رستمی واحد ۱۴ ساختمان ما شدند.

ساختمان من یک ۱۶ واحدی است که روبروی برج افق اکباتان و روبروی پژوهشکده سوانح طبیعی است و پلاک آن ۱۷ و کوچه نوزدهم است و خلاصه ساختمان ک۱۹پ۱۷ نوشته شده است.

خانه امن یا همان شکنجه خانه

 خانه امن یا همان شکنجه خانه

از سال ۱۳۸۸ که ساختمان ما که به مشارکت داده بودیم تمام شده است، اکثر واحدهای سهم غفاری پور، یعنی ۴ و ۸ و ۹ و ۱۰ و ۱۲ و ۱۴ و از سال ۱۳۹۵ واحد ۱۵ قطعا محل شکنجه و بازجویی اسرا بوده و هست.
بخصوص واحدهای ۴ و ۸ و ۱۰ و ۱۴ .

أنها اسرا را شکنجه و عکس من را به عنوان آمر شکنجه مشان داده اند و میدهند.
همچنین شکنجه گران و مزاحمین به اسرا و قربانی ها نام خودشان را صدرثقةالاسلامی و صدر و ثقة و اسلامی و صدرثقة معرفی کرده و می کنند!

مافیای املاک مزاحم فامیل ما

مافیای املاک

دانشجویان امنیتی کاشان می گویند که محمد اردوانی و خانواده خارابی مجبور شده اند که از دهه ۱۹۸۰ معادل ۱۳۶۰ املاک و زمینهای مصادره ای که خلع ید شده ولی حکومت خبر ندارد که مصادره ای هست را بفروشند و درصد کمیسیون بردارند و پول دزدی را به مقامات جمهوری اسلامی که عضو مافیای املاک هستند تقدیم می کنند.


از طرفی فامیلهای پدری من یعنی ثقةالاسلامی و چیت ساز و جورابچی و ... املاک و زمینهای مصادره ای دارند که در تلاش یا انتظار پس گرفتن هستند.


از طرف دیگر ماموران امنیتی به من گفته اند که چون فعالیت ضد اسلام و ضد حکومت داشته ام توطئه کرده اند و دارند املاک ملی و مردمی را به اسم من میفروشند تا من را مجرم و بدنام کنند.

عدم کار پیدا کردن

عدم کار پیدا کردن
پس از دانشگاه در سال ۱۳۸۰ از محمد اردوانی و حسام خارابی و صمد خارابی درخواست پیدا کردن کار کردم که گفتند ما کسی را نمیشناسیم بتواند برایت کار پیدا کند.

همین را از پسر عمه ام متولد ۱۳۱۴ است ایرج مقرب نام دارد مدیر زمزم در زمان ثابت پاسال بوده و دوستان متعدد دارد، خواستم ولی وی نیز گفت که هیچ دوستش در موقعیتی نیست که بتواند حتی یک کار معمولی برای من پیدا کند.

۱۱ سپتامبر و ابزار جاسوسی نصب شونده توی گوش و حلق 2

 ۱۱ سپتامبر و ابزار جاسوسی نصب شونده توی گوش و حلق 2

چند نکته:
۱- چرا در تابستان 2003 قبل از نصب ایمپلنتهای شنوایی گفتاری،هنگام پیتزا خوردن با علی سلمانمنش بیهوش شدم.

۲- چرا سیامک عطار سیدیدر تابستان 2003 چند روز بعد از نصب این ابزار در گوش و حلقم ، تلفن زد و گفت (گفت کف کردی) و پیام داد متوجه عظمت تکنولوژی شدی

۳- چرا دربهار 1382 -2003 مردی که شریک نسرین ارمگان در سیما پرداز بود و شریک وی بود به من گفت (با آمریکا هرکه در افتاد ور افتاد).

۴- چرا با من خارجی ها هرگز مستقیم مصاحبه و بازجویی نکردند؟ (حتی غیر مستقیم هم بازجویی و مصاحبه نکرده اند).

۵-چرا کنترل پنل استفاده را به لاتها و اوباش داده اند تا دایم تهدید و فحاشی و اذیت کنند؟ اینکار ارزش جاسوسی را به صفر تقلیل میدهد.

۶-چرا کشورهای پیشرفته ازشکنجه روحی بیگناهان لذت میبرند؟

۱۱ سپتامبر و ابزار جاسوسی نصب شونده توی گوش و حلق

۱۱ سپتامبر و ابزار جاسوسی نصب شونده توی گوش و حلق

در دانشگاه کاشان که تحصیل می کردم. در اوخر دوران تحصیل. روزی به خانه حمیدکارگر پیر رئیس انجمن اسلامی و مدیر مسئول و سردبیر مجله جنبش، رفتم.

دیدم یک روزنامه زمین افتاده که خبر داده القاعده با قایق به ناوشکن آمریکایی حمله کرده. من در مجله ها خوانده بودم بقدری ناوشکن های آمریکایی محافظت میشوند که حمله به آنها سخت میباشد لذا یاد هواپیماربایی که تخصص اعراب و مسلمانان بود، افتادم و به حمید کارگر و بعدا به امیر وارسته حیدری گفتم که این القاعده با توجه به استراتژی که دارد بالاخره چند هواپیمای مسافربری میدزدد و به نقاط حساس آمریکا می کوبد.

این پیشبینی غیر عمد و فی البداهه من، باعث بزرگترین دردسر من شد.

قراین و شواهد حاکی است که بچه های دانشگاه کاشان که امنیتی بودند بلافاصله با طالبان و القاعده و سیا و سازمانهای جاسوسی غربی و شرقی اقدام به لابی و مذاکره کردند و گمان میرود از مسببین وقوع یازده سپتامبر باشند.
یازده سپتامبر که رخ داد، متعجبانه خوشحال شدم که پیش بینی من، مبنی بر این که القاعده چنین خواهد کرد، درست از آب درامد ولی از قتل این همه بیگناه ناراحت شدم.

در تابستان 2003 معادل تابستان 1382 با علی سلمانمنش حدود ساعت 8 یا 9 شب در مقابل پارک ملت در یک فود کورت پیتزا خوردم که پس از دو لقمه حالت بیهوشی افتادم و سپس تلوتلو خوران به اتاقم در زیر زمین خانه ویلایی تک واحدی که داشتیم مراجعه و خوابیدم ولی احتمالا حدود ساعت 2 شب چند مرد ریختند و با ابزاری شبیه میل کاموا در گوشم و حلقم چیزهایی جاسازی کردند.

فردا صبح چند مرد در بام پلاک ۱۵ جنب ما که پلاک ۱۷ هستیم با دستگاهی کار می کردند که در گوشم صداهای ابزار الکترونیکی و مخابرانی شنیده میشد.
این ابزار که توی گوشم و حلقم نصب شده
اولا خیلی ریز و غبار جاسوس است .
ثانیا ممکن است بیوالکترونیک از جنس مغز و عصب باشد.
ثالثا قابلیت تله پاتی دارد. یعنی کارکرد مغز موجب نشت الکتریکی در عصب میشود و این نشت با دستگاه خوانده و منتشر میشود.
رابعا کنترل پنلش دست اوباش محله و اوباش دانشگاه کاشان از سال ۲۰۰۳ تاکنون بوده و هست.

من با افرادی صحبت کردم به این نتیجه رسیده ایم که سیا و سازمان جاسوسی در جریان تحقیقات یازده سپتامبر با ایران تماس گرفته ولی کس دیگری با همین نام من (علیرضا صدر ثقة الاسلامی)،  به دروغ به آنها معرفی شده است پس آنها با کس دیگر مصاحبه و بازجویی کرده و ان شخص نقش بازی کرده و شاخ و شانه کشیده و موجب شده دستور دهند چنین ابزاری توی گوش و حلق من نصب شود، سپس جابجایی انجام دستگاه در من نصب شده است.

سیا و ان اس ای هرگز به هیچ طریقی با من مصاحبه و بازجویی نکرده اند و این خیلی عجیب است که اولا من قبل از ۱۱سپتامبر پیشبینی کردم و دوم اینکه من متهم به همکاری با القاعده شده ام و سوم اینکه توی گوش و حلقم وسایل عجیب نصب است چهارم اینکه اطرافم پر از مافیایی و امنیتی و جاسوس و داعشی و القاعده شده است ولی آمریکایی ها هرگز بازجویی و مصاحبه نکرده اند و کنترل پنل را داده اند دست اوباش که دایم در حال فضولی جنسی و مزاحمت جنسی و فحاشی و اذیت در امور اقتصادی و .... هستند.

تمام جوانی من از ترس تهدیدات و اذیت توسط این مردان وحشی نابود شده است. از ترس آسیب به همسر نتوانستم همسر بگیرم. تمام زندگی ام تنش است.

پنل دست لاتهای بسیار فضول و بی تربیت محله و ک۱۹پ۱۷ و دانشجویان دهه ۱۳۷۰ کاشان و گروه چهارمی است.
اینها دایما مشغول پخش صدا از اسپیکرهای دیوارها و جاسوسی از طریق دوربینهای مخفی و استراق سمع ها هستند.

علاوه بر این بخشی از صدای فکر من را که میکرو دیوایس از حلق و گوشم منتشر می کند را میشنوند و انواع جنگ روانی می کنند.

عقیده کاربرد در مافیا دانشجویان کاشان:

حمید کارگر پیر و محمدصادق اسدی رازی و امیر وارسته حیدری و فرهاد مختاری کرچگانی و محمدمهدی نیکونژاد شیرازی و تعدادی دیگر از دانشجویان در سال ۱۳۷۶ معادل 1997 عقیده داشتند که اگر یک تهاجم با وسایل جاسوسی بگونه ای صورت گیرد که اظهارات تارگت و قربانی را بشود پسیکوز یا سایکوز نظیر اسکیزوفرنی یا افسردگی یا وسواس یا مانیک جلوه داد تارگت هرگز از شر جاسوسان رهایی نخواهد یافت و عملیات علیه تارگت تا سالها با موفقیت ادامه خواهد یافت چون دادگاه و گزارش و شکایت به نفع مهاجمان خواهد شد.

ترکیب جاسوسی و شرارت و شرخری علیه تارگت برای آنان موفقیت و برای تارگت محکوم شدن به بیمار روانی به دنبال دارد.

دانشگاه کاشان

دانشگاه کاشان

در فاصله ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ معادل ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ من در دانشگاه دولتی کاشان در رشته هنری (کارشناسی فرش دستباف) تحصیل کردم.

من از طریق مقاله نویسی، فعال و مبارز سیاسی بودم، ولی با انجمن اسلامی فقط سلام علیک داشتم. من سخنرانی نمی کردم فقط مقاله مینوشتم.
در مجله جنبش متعلق به انجمن اسلامی مقاله های لیبرالی نوشتم.

سپس در سال ۱۳۷۹ دو شماره مجله ستون آزاد چاپ کردم که همه کاره اش یعنی مدیرمسئول و سردبیرش خودم بودم و در هر شماره خودم چندین مقاله لیبرالی و اومانیستی، انتقاد از اسلام و انتقاد از حکومت اسلامی با شیوه خودسانسوری نوشتم، یعنی مقاله ها را سانسور کرده تا تند تر از این که بود نشود.

دانشگاه که تمام شد دانشجویان انجمن اسلامی هنر خودشان را افسر و مامور جاسوسی و امنیتی معرفی کردند که موجب شد من قطع رابطه با آنان را انتخاب کنم.


کلا نوشتن مطالب انتقادی بهانه امنیتی ها و جاسوسان شد تا از من سو استفاده کنند.

بعد از دانشگاه، بارها افرادی با تیپ های مختلف، خود را اطلاعاتی و امنیتی معرفی و اعلام کردند که با مجله های من پناهنده نفوذی به کشورهای خارجی و اپوزیسیون فرستادند و خواستار همکاری من شدند، ولی من از همان اوایل دهه ۱۳۸۰ تاکنون بارها به دولتهای بلوک غرب و بلوک شرق و به اپوزیسیون این نفوذ و توطئه و خدعه حکومت اسلامی را اطلاع رسانی کرده ام. هم به صورت گمنام و هم به صورت با نام و مشخصات.

کلا اگر فرد گمنامی، فعالیت لیبرالی و اومانیستی در دانشگاه انجام دهد، وارد لیست سیاه میشود و انواع توطئه و خدعه و آزار و اذیت و نشر اکاذیب علیه او میکنند. و لاتها و اوباش را بر او مسلط می کنند.

ماجرای جاسازی مواد مخدر 1363

ماجرای جاسازی مواد مخدر


در سال 1363 محمد ابوالقاسمی کنی که در در پلاکهای پ۳ و پ۵  در کوچه نوزدهم خیابان ابراهیمی جنوبی واقع در بلوار فردوس ساکن بودند و او نیز کودک بود متولد 1354 به من چیزی مهم گفت.

او گفت که برادرانش مواد مخدر در خودروهای سبک و سنگین و خودروهای راهسازی جاسازی و منتقل می کنند.
او گفت ارباب و کارفرمایشان پلیس است.

من این خبر را در یادداشتی، در حالیکه کلاس پنجم دبستان بودم به ادارات و رسانه های مرتبط فرستادم.

قراین و شواهد پیداست که بعد از خبررسانی من، باند مواد مخدر مذکور نابود نمیشود بلکه دارای شریک و آقابالاسر میشود که برای مافیا قابل تحمل نیست.

علاوه بر این چهار برادر ابوالقاسمی کنی به نامهای حسین و امیر و حمید و محمد و شوهرخواهرشان که ابوالفضل محمدی است و صورنش شبیه صدام حسین است با من دشمن شدند.

من در آن نامه برادران ابوالقاسمی را لو نداده بودم. بلکه فقط نوشته بودم پلیس مدیریت جاسازی مواد مخدر را در خودروهای سبک و سنگین انجام میدهد و خود پلیس قاچاقچی است.

این نامه من در سال ۱۳۶۳ مافیا را دشمن من کرد.

من بعد از آن نامه که در سال ۱۳۶۳ نوشتم تا سال ۱۳۸۳ هیچ خبر و گزارشی درباره لاتها و اوباش محله به جایی ننوشته بودم.

از وقتی دانشجویان امنیتی دهه 1370 دانشگاه کاشان انواع توطئه کردند ار جمله اینکه اراذل و اوباش نفوذی با مجلات دانشگاهی من پناهنده خارج کنند، من شروع به اطلاع رسانی کردم.

همچنین در فرودگاه مهراباد و در جنبش سبز ماموران لباس شخصی حرفی زده بودند که نشان میداد از اطلاع رسانی پنجم دبستان من عصبانی و درسدد انتقام هستند. این انتقام گیری یک قطعه خیلی مهم پازل است.

ماجرای فرودگاه مهرآباد

در عید نوروز ۱۳۸۲ من توسط شرکت تبلیغاتی (سیما پرداز) به مدیریت (نسرین ارمگان) استخدام شدم تا در بخش سالن انتظار پروازهای داخلی مسئول تلویزیون تبلیغاتی باشم.


یک ماه کار کردم و موارد زیر مهم است:
1_ برای من کارت تردد فرودگاه و کارت کارمندی شرکت صادر نشده بود.
2_ با پلیس فرودگاه مصاحبه جهت جواز ورود نداشتم
3_ مامورین مسلح و بیسیم داران فرودگاه دایم شاخ و شانه می کشیدند و تهدیداتی می کردند.
4_ بعد از یک ماه کار را ترک کردم صاحبکار حتی یک ریال حقوقم را پرداخت نکرد.
5_محمدمهدی نیکونژاد و محمدصادق اسدی رازی که در فرودگاه شاغل بودند با پیغام رسانی خود را امنیتی معرفی و فحاشی کرده و خواستار ترک فرودگاه شده بودند.
6_ یک افسر یا مامور لباس شخصی در فرودگاه حرفی زد که من آن موقع متوجه نشدم ولی در زمان شورش های مردمی سال ۸۸ که جنبش سبز بود یک مامور همان حرف را تکرار کرد که متوجه شدم این ماموران از من می خواهند به خاطر یک خبررسانی در کلاس پنجم دبستان انتقام بگیرند. این در پست (ماجرای جاسازی مواد) توصیح داده شده است.

شرخران اوباش بازوی اجرایی مافیا

شرخر لات و اوباشی است که با استفاده از خشونت و ایذا و اذیت مردم را وادار به براورده کردن خواسته یا خواسته هایی می کند.

شرخری جنایت است و قابل پیگرد می باشد.

در ایران شرخرها با کمک نفوذی ها در ادارات پلیس و نفوذی ها در ادارات جاسوسی و مسلح و نفوذی ها در قوه قضائیه و سایر ادارات به شرخری می پردازند.

کارهایی که شرخرها می کنند:
۱ـ نقد کردن چک و اوراق بدهی.
۲ـ ملزم کردن به فسخ و ابطال قرارداد.
۳ـملزم کردن به اجرا و انجام قرارداد.
۴ـ ملزم کزدن به عدم مذاکره و عدم قرارداد.
۵ـ بیرون کردن مستاجر.
۶ـ مزاحمت برای صاحبخانه.
۷ـ ممانعت از دوستی و ازدواج.
۸ـ به هم ریختن مجالس جشن و عزاداری.
۹ـ تامین نیرو برای حمله و دعوا.
۱۰ـ ایجاد مزاحمت با داد زدن و هوچیگری.
۱۱ـ خرابکاری و تخریب.
۱۲ـ سازماندهی انجام انواع جرم و جنایت علیه افراد تارگت.
۱۳ـ مزاحمت های سکسی و جنسی.
۱۴ـ مدیریت و بازاریابی روابط سکسی و جنسی.
۱۵ـ عوضی کاری و عوضی بازی در اسم و آدرس اشخاص.

مافیا و خطرات مافیا

مافیا

1_به جنایات سازمان یافته مافیا می گویند.

2_اکثر فعالیتهای مافیا ایجاد فساد اقتصادی در جهت کسب پول هنگفت کثیف است.

3_اعضای مافیا به علت و دلیل دست کم یکی از سه مورد زیر عضو یا همکار مافیا شده اند:
الف_ثروت دوستی
ب_قدرت دوستی
ج_خشونت دوستی

4_مافیا روی هر چیز خوب دست درازی و اعمال قدرت می کند:
چیزهای خوب که دست مافیا می افتد:
زمین و املاک
محصولات کشاورزی
دارو و اقلام پزشکی
زن و روابط زن و مرد
تفریحات از قبیل رقص و آواز و هتل
ارز و طلا و جواهر
کوپن و یارانه
و چیزهای بد مثل موادمخدر و قاچاق و خرید و فروش انسان و شرخری و قتل و جنایت نیز مختص مافیا و خلافکاران است.

5_مافیا با عملیات شرخری، همه جا بین مردم نفوذ دارد. عملیات نقد کردن چک و بیرون کردن مستاجر و الزام به قرارداد و الزام به پایان قرارداد و انواع مزاحمت جنایی کار شرخران است.

6_ از حکومت و پلیس و قضائیه و ادارات مسلح و جاسوسی اشخاص بلند پایه تا دون پایه عضو مافیا یا کارچاق کن مافیا یا همدست مافیا میشوند. در نتیجه حکومت ابزار دست مافیا میشود.

7_مافیا، قدرت اجرایی بالایی، در روابط اجتماعی ایران و جهان دارد.

8_ موارد متعدد نقض حقوق بشر، توسط مافیا انجام شده و میشود.

9_چون در جهان پول و قدرت و خشونت حرف اول کسب موفقیت را میزند ، مافیا بسیار موفق ظاهر میشود.

دشمنان من کیستند؟ پازل ها را کنار هم بچینید و تحلیل کنید.

مقدمه

دشمنان من کیستند؟

اینجانب یک شهروند معمولی هستم که مورد هجمه گروه های زیر قرار گرفته ام و زندگی ام سیاه شده است. علل و دلایل در پستهای دیگر نوشته شده است.


1_پرسنل و فرمانده های  خودسر واجا و سپاه و ارتش

2_پلیس خودسر

3_ دانشجویان دانشگاه کاشان

4_ کشورهای خارجی و مرتبطین با جنایات هواپیما ربایی یازده سپتامبر (من پیش بینی و تبدیل به مظنون شدم)

5_ مافیای ایران و جهان

6_لجبازی دوستان و اهل محله

7_کاهش رابطه و قطع رابطه فامیلی به دلایل چندگانه توسط فامیل علیه ما

8_ افراد تحریک شده توسط هفت گروه قبل



پازل

مطالبی که در این کانال و وبلاگ گرد خواهد آمد، مانند قطعات پازل است و اگر کنار هم قرار گیرد، متوجه مشکلات من و جنایاتی که علیه من و مردم شده، خواهید شد.

من تحت آزار و اذیت تشنه های ثروت و قدرت و خشونت هستم.

توجه کنید که این گزارش بر اساس اظهارات علیرضا صدر ثقة الاسلامی نوشته شده است. به گفته وی، ایشان به سازمان ملل و حقوق بشر و اپوزیسیون و بسیاری افراد این وقایع را در قالب ایمیل و گفتگو و درد دل ، اظهار کرده است و ما در این وبلاگ اظهارات وی را منعکس کرده ایم.

علیرضا صدر ثقة الاسلامی متولد ۱۳۵۳ معادل ۱۹۷۴ هست.
این پازلها و وبلاگها را بخوانید متوجه میشوید جوانی وی چگونه از دست رفته بدون اینکه از زندگی لذت برده باشد مورد هجمه عوامل حکومت اسلامی و جنگ روانی و جنگ فرهنگها و مافیا و شرخران و لاتها و اوباش بوده و هست.