علیرضا صدر ثقة الاسلامی متولد ۱۳۵۳ معادل ۱۹۷۴ هست. این پازلها و وبلاگها را بخوانید متوجه میشوید چگونه جوانی وی از دست رفته بدون اینکه از زندگی لذت برده باشد و همواره مورد هجمه عوامل حکومت اسلامی و جنگ روانی و جنگ فرهنگها و مافیا و شرخران و لاتها و اوباش بوده و هست.

۱۴۰۳ مهر ۲۷, جمعه

یا خدعه حکومت اسلامی یا خدعه مافیا

 یا خدعه حکومت اسلامی یا خدعه مافیا



در این حکومت با همه مبارزان و مخالفان یکسان برخورد نکرده و نمی کنند.
اینها من را دستگیر و زندانی و اعدام نکردند ولی بدون اینکه خودم بخواهم از من سواستفاده در جهت حفظ مافیا و حکومت کرده اند.
من که مجله انتقاد از حکومت و انتقاد از دین چاپ کردم و مقالات نوشتم اینها چند کار کردند:
۱- باهمکاری دانشجویان امنیتی و رانتخوار مقاله ها را به نفوذی ها نسبت داده به اپوزیسیون نفوذ و به خارج پناهنده تقلبی شدند.
۲- اراذل و اوباش در ساختمان ما اسکان داده شده اند و کم و بیش مزاحمت ایجاد می کنند.
۳- تلفن های ما حالت سانترال مانند تحت کنترل شده
۴-فعالیتهای اقتصادی ما محدود و تحت شعاع قرار داده شده.
۵- فامیلهای ما را ترساندن و هم تهدید و هم تطمیع کردند تا به نفع نفوذ و به نفع پناهنده تقلبی ها و علیه من اقدام کنند.
۶- ساختمان ما را شکنجه خانه کرده اند و در ساختمان و خارج ساختمان افرادی بیگناه را شکنجه داده اند و عکس من را به عنوان آمر نشان داده اند و شکنجه گرها خودشان را با اسم و فامیل من معرفی کرده اند.
۷-برخی اقوام پدری املاک مصادره ای دارند اینها طمع به ملک آنها کرده اند.

۸- فامیلهای مادری را وادار به فروش املاک مصادره ای و درصد گرفتن کرده اند

من به اداره اطلاعات و امنیت و جایی احضار نشده ام اما از سال ۱۳۸۰ تا به حال وقتی در خیابان هستم مثلا ویترین مغازه نگاه می کنم مردانی گاه مسلح نزدیک شده و با حالت به اصطلاح به درب بگو دیوار بشنود ، با هم حرف میزنند و دستورات و درخواستهایی مطرح کرده اند. از حرفهای آنها ۸ مورد فوق الذکر استنباط کرده ام.
البته ۸ مورد فوق از کارهای دیگر و نتایج حاصله دیگر نیز استنباط شده و حرفها نیز موید است.

من از سال ۱۳۸۲ با خارجی ها و اپوزیسیون به صورت ناشناس تماس و موارد نفوذ و خدعه حکومت را اطلاع داده ام و تا حدی تیرشان به سنگ خورده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر